مصائب خروج سیدالشهدا علیهالسلام از مدینه
عـزّت زیـاد، آه، کجـا میروی حـسین تا مکه، یا به کرب و بلا میروی حسین این وقتِ شب! شبانه چرا بار بـستهای با اهل بـیـتِ آل عـبـا میروی حـسـین با کـودکـان و پـردگـیـان و مـعـاشـران گویا به پیـشـگـاه خـدا میروی حـسین اینـگـونه که تو غـرقِ وداعِ پـیـمـبـری داری به مـقـتـل شهـدا میروی حـسین شیرخواره میبری و جوان میبری و پیر عباس میبری، به خَفا میروی حسین صاحب حرم! چرا ز حرم میزنی برون با سوز و اشک و حال بکا میروی حسین با هـیـبتِ پـیـمـبـر اکــرم زدی بـه راه با ذکر مادرت، به نـوا میروی حسین «اُخرج إلیَ العراق» شنیدی ز جدِّ خود؟ آیا به کـوی درد و بـلا میروی حسین زینب اسیـر میشـود و تو شهـیدِ عشق داری بـسوی اهل جـفا میروی حسین حج را بَدل به عمره کـنی ای امامِ حج تا قـتلـگـاه، جـای مـنـا میروی حسین زیر سُـم سـتـور، تنَت لِه شـود غـریب در زیر تیغِ کین ز قـفا میروی حسین در پیـش چـشم فـاطمه با جـسم بیکـفن بر عهد خویش کرده وفا میروی حسین از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام بر نیزهها به رأس جدا میروی حسین بعد از تو کوفه، رحم به زینب نمیکند در شامِ غم به طشتِ طلا میروی حسین |